Afleveringen
-
شمع مزار - اجرای خصوصی محمدرضا شجریان، پرویز یاحقی، حمید ارجمندی و فرهنگ جولایی
در شور و سهگاه - ۲۶ تیر ۱۳۵۸
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق جهان میتوان گرفت
افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع
شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت
میخواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست
از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت
آسوده بر کنار چو پرگار میشدم
دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت
خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان
زین فتنه ها که دامن آخر زمان گرفت
زین آتش نهفته که در سینه من است
خورشید شعله ای است که در آسمان گرفت
می خور که هر که آخر کار جهان بدید
از غم سبک برآمد و رطل گران گرفت
بر برگ گل به خون شقایق نوشته اند
که آنکس که پخته شد می چون ارغوان گرفت
***
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
******
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم
از دل تنگ گنهکار برآرم آهی
که آتش اندر کنه آدم و حوا فکنم
مایه خوشدلی انجا است که دلدار آنجاست
میکنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم
بگشا بند قبا ای مه خورشید کلاه
تا چو زلفت سر سودازده بر پا فکنم
خورده ام تیر فلک باده بده تا سرمست
عقده در بند کمر ترکش جوزا فکنم
جرعه جام بر این تخت روان افشانم
غلغل چنگ بر این گنبد مینا فکنم
*****
گر زحال دل خبر داری بگو
ور نشانی مختصر داری بگو
مرگ را دانمولی تا کوی دوست
راه اگر نزدیکتر داری بگو
*****
آتشی اندر نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نی ای شمع مزار خویش ش
-
حدیث عشق – به یاد استاد جلیل شهناز
اجرای اول از برگ سبز ۱۸۲، اجرای دوم از برگ سبز ۱۹۲ انتخاب شدهاند.
حسین قوامی و امیرناصر افتتاح
-
Zijn er afleveringen die ontbreken?
-
فراق – اجرای خصوصی محمدرضا شجریان و پرویز یاحقی در همایون و شوشتری
زبان خامه ندارد سر بیان فراق
وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق
سری که بر سر گردون به فخر میسودم
به راستان که نهادم بر آستان فراق
کنون چه چاره (کنم) که در بحر غم به گردابی
فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق
بسی نماند که کشتی عمر غرقه شود
ز موج شوق تو در بحر بیکران فراق
اگر به دست من افتد فراق را بکشم
که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق
******
خدا را کم نشین با خرقه پوشان
رخ از رندان بیسامان مپوشان
در این خرقه بسی آلودگی هست
خوشا وقت قبای می فروشان
در این صوفی وشان دردی ندیدم
که صافی باد عیش دردنوشان
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانیهای مشتی دلق پوشان
چو مستم کردهای مستور منشین
چو نوشم دادهای زهرم منوشان
بیا و از غبن این سالوسیان بین
صراحی خون دل و بربط خروشان
ز دلگرمی حافظ بر حذر باش
که دارد سینهای چون دیگ جوشان
-
حدیث عشق – به یاد استاد کامران داروغه
اجرای اول از تکنوازان ۶۰۴، اجرای دوم از تکنوازان ۷۹۴، اجرای سوم از تکنوازان ۵۲۳ و اجرای چهارم از تکنوازان ۶۷۴ انتخاب شدهاند.
کامران داروغه، رضا ورزنده، فریدون حافظی، حسنعلی دفتری، منصور نریمان و جهانگیر ملک
-
حدیث عشق – به یاد استاد علی تجویدی
اجرای اول از تکنوازان ۷۸۰، اجرای دوم از تکنوازان ۱۲۲ و اجرای سوم از تکنوازان ۲۱۱ انتخاب شدهاند.
علی تجویدی، جلیل شهناز، منصور صارمی و جهانگیر ملک
-
حدیث عشق - به یاد استاد حبیبالله بدیعی
اجرای اول از تکنوازان ۱۶۰، اجرای دوم از تکنوازان ۷۷۶ و اجرای سوم از تکنوازان ۶۷۷ انتخاب شدهاند.
حبیبالله بدیعی، منصور صارمی، جلیل شهناز، مجید نجاحی و جهانگیر ملک
-
حدیث عشق - به یاد استاد فرهنگ شریف
با صدای محمودی خوانساری و تنبک جهانگیر ملک
اجرای شور برگرفته از برگ سبز ۷۱ و اجرای سهگاه برگرفته از برگ سبز ۵۶
-
شمع آفتاب - اجرای خصوصی شهرام ناظری، غلامرضا قیطانچیان و کیخسرو پورناظری
اجرای خصوصی در چهارگاه
آواز شهرام ناظری
درآمد چهارگاه:
ای خسرو خوبان ، نظری سوی گدا کن
رحمی به دل سوخته ی بی سروپا کن
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره از کجاست تا به کج
گوشه ی زابل:
چه نسبت است به رندی صلاح و تقوارا
سماع وعظ کجا ، نغمه ی رباب کجا (+ تحریر زابل)
گوشه مویه:
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
گوشهی حصار:
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا ، شمع آفتاب کجا
(چهار مضراب تار و دف و کف)
آواز استاد قیطانچیان
گوشهی مخالف:
خـرّم صباح آن که تو بر وی نظر کنی
فیروز روز آن که تو بر وی گذر کنی
دیگر نبات را نخرد مشتری به هیچ
گر تو تبسـّـم همچون شکر کنی (+ تحریر زنگ شتر)
تحریر مخالف در اکتاو بالا
آزاد بندهای که بود در رکاب تو
خـرّم ولایتی که تو آنجا سفر کنی
مقدور من سری است که در پایت افکنم
گر زانکه التفات بدین مختصر کنی
وز عقل بهترت سپری باید ای حکیم
(تحریر مغلوب و فرود+) تا از خدنگ غمزه خوبان حذر کنی
-
حدیث عشق – به یاد استاد همایون خرم
اجرای اول از تکنوازان ۴۱۰، اجرای دوم از تکنوازان ۵۷۱ و اجرای سوم از تکنوازان ۳۹۵ انتخاب شدهاند.
همایون خرم، جلیل شهناز، فرهنگ شریف، مجید نجاحی و جهانگیر ملک
-
تکنوازان برنامهی شمارهی ۷۳۹ – منصور صارمی و کامران داروغه
شور
-
طرحی نو
اجرای خصوصی در کاروانسرای قصر بهرام گرمسار از شهرهای استان سمنان(شب دوم)
۱۶ مهرماه سال ۱۳۸۹ – نوا
-
به یاد خالدی - اجرای خصوصی علی تجویدی، پرویز یاحقی، همایون خرم، فرهنگ شریف و جهانشاه برومند
اجرای خصوصی ۲۶ اسفند ۷۷ در منزل جهانشاه برومند
تنبک: سعید رودباری
-
قایقْ شکسته - اجرای خصوصی محمدرضا لطفی و احمد مستنبط
اجرای خصوصی در کاروانسرای قصر بهرام گرمسار از شهرهای استان سمنان
۱۵ مهرماه سال ۱۳۸۹ - بیات ترک
غمش در نهانخانهٔ دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند
بهنازم به بزم محبّت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
*************
فریاد از آن نرگس مستی که تو داری
آه از دل بیگانه پرستی که تو داری
ترسم که یکی زاهل وفا زنده نماند
در کشتن این طایفه دستی که تو داری
*************
من چهره ام گرفته،
من قایقم نشسته به خشکی.
با قایقم نشسته به خشکی،
فریاد می زنم.
*************
همه شب نالم چون نی
که غمی دارم ، که غمی دارم
دل و جان بردی از ما
نشدی یارم ، نشدی یارم
با ما بودی ، بی ما رفتی
چو بوی گل به کجا رفتی؟
تنها ماندم ، تنها رفتی
چو کاروان رود ، فغانم از زمین بر آسمان رود ، دور از یارم ، خون می بارم
فتادم از پا ، به ناتوانی ، اسیر عشقم ، چنان که دانی
رهایی از غم ، نمیتوانم ، تو چاره ای کن ، که میتوانی
گر ز دل برآرم آهی
آتش از دلم ریزد
چون ستاره از مژگانم
اشک آتشین ریزد
چو کاروان رود ، فغانم از زمین بر آسمان رود ، دور از یارم ، خون می بارم
نه حریفی تا با او غم دل گویم
نه امیدی در خاطر، که تو را جویم
ای شادی جان ، سرو روان ، کز بر ما رفتی
از محفل ما ، چون دل ما سوی کجا رفتی ، تنها ماندم ، تنها رفتی
به کجایی غمگسار من ، فغان زار من بشنو و بازآ، بازآ
از صبا حکایتی ز روزگار من بشنو و بازآ ، بازآ سوی رهی
چون روشنی، از دیده ما رفتی
با خاطره باد صبا رفتی
تنها ماندم
تنها رفتی
-
نوربخش - داود آزاد و دراویش خانقاه نعمتاللهی
آلبومی منتشر نشده و اجرا شده در خانقاه نعمتاللهی
از من جدا مشو که توام نورِ دیدهای
محبوبِ جان و مونسِ قلبِ رمیدهای
از دامنِ تو دست ندارند عاشقان
پیراهنِ صبوریِ ایشان دریدهای
از چشمِ بختِ خویش مبادت گزند از آنک
در دلبری به غایتِ خوبی رسیدهای
مَنعم کُنی ز عشقِ وی ای مفتیِ زمان!
معذور دارمت که تو او را ندیدهای
آن سرزنش که کرد تو را دوست حافظا
بیش از گلیمِ خویش مگر پا کشیدهای
حافظ
با خدا هرکه آشنا باشد
فارغ از یادِ ماسوی باشد
هرکه بیمارِ او شود، داند
دردِ او را خدا دوا باشد
خودپرستی خداپرستی نیست
این حقیقت بیانِ ما باشد
نیست میباش تا که هست شوی
هستِ مطلق، عیان، خدا باشد
قطره خود را ندید دریا شد
این بقا بوَد، آن فنا باشد
اختلافی میانِ رندان نیست
هرکه شد رند باصفا باشد
«نوربخشِ» تمامِ خلق یکیست
آینه گر هزارها باشد
جواد نوربخش
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرید بمیرید وزین مرگ مترسید
کز این خاک برآیید سماوات بگیرید
بمیرید بمیرید وزین نفْس ببُرّید
که این نفس چو بندست و شما چو اسیرید
یکی تیشه بگیرید پیِ حفرهی زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
بمیرید بمیرید به پیشِ آن شهِ زیبا
برِ شاه چو مُردید همه شاه و شهیرید
بمیرید بمیرید وزین ابر برآیید
چو زین ابر برآیید همه بدرِ منیرید
خموشید خموشید خموشی دمِ مرگست
هم از زندگیست اینک ز خاموش نفیرید
مولانا
بیعشق جهان بلاست یکسر
ناکامی و ابتلاست یکسر
هرکس که به عشق آشنا نیست
بیگانه به چشمِ ماست یکسر
عشق است اساسِ آفرینش
هرچیز از آن بهپاست یکسر
هر دل که نسوزد از غمِ عشق
جایِ هوس و هواست یکسر
گر اهلِ دلی به عشق رو کن
ناسوختهدل بلاست یکسر
عمری دلِ «نوربخش» با عشق
آسوده ز ماسویست یکسر
جواد نوربخش
باطن و ظاهرم تویی، من نه منم نه من منم
غایب و حاضرم تویی، من نه منم نه من منم
خلق نمود و بود تو، من عدم و وجود تو
عینِ مظاهرم تویی، من نه منم نه من منم
سایه و روشنم تویی، گل تو و گلشنم تویی
منظر و ناظرم تویی، من نه منم نه من منم
نیستی از تو هست شد، عالمی از تو مست شد
باده و ساغرم تویی، من نه منم نه من منم
قهرِ منی و الفتم، نورِ منی و ظلمتم
مؤمن و کافرم تویی، من نه منم نه من منم
در سرِ من هوایِ تو، خلوتِ دل سرایِ تو
شاهد و ساغرم تویی، من نه منم نه من منم
ای تو سُروربخشِ من، مهری و «نوربخشِ» من
آیتِ باهرم تویی، من نه منم نه من منم
جواد نوربخش
شکر لله که درِ میکده باز است هنوز
دلِ رندانِ جهان، محرمِ راز است هنوز
داد بر بادِ فنا آتشِ می هستیِ ما
دلِ سودا زده در سوز و گداز است هنوز
نکند ذوقِ جنون باده پرستی را منع
دلِ دیوانه بر این شیوه مجاز است هنوز
قصهیِ مِی رود از خاطر و بر خاتم عشق
نقشِ افسانهی محمود و ایاز است هنوز
ساقیا باده بده یار بود بر سرِ ناز
زانکه در مستیِ ما حالِ نیاز است هنوز
مطربِ مجلسِ ما گرچه ز خود بیخبر است
گوشِ دل در گرو نغمهی ساز است هنوز
«نوربخش» از خُمِ می نغمهی تکبیر شنید
شیخ میگفت کجا وقتِ نماز است هنوز
جواد نوربخش
اگر مایل به ادامه فعالیت ما هستید، خوشحال میشیم در کنار ما از خصوصی حمایت کنید.
https://hamibash.com/khosousi
نسخهی اندروید اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نمایید
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.khosousi.android
نسخهی ios اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نمایید
https://apps.apple.com/se/app/khosousi/id1607762437?l=en
برای دانلود این اجرا و اجراهای دیگر به سایت یا کانال تلگرام خصوصی مراجعه نمایید
https://khosousi.com
https://instagram.com/Khosousii
http://telegram.me/Khosousi
https://facebook.com/Khosousi
-
تکنوازان برنامهی شمارهی ۲۵۱ – پرویز یاحقی، احمد عبادی و جهانگیر ملک
ماهور
-
صبح قیامت - اجرای خصوصی ادیب خوانساری، منوچهر همایونپور، ابوالحسن صبا، حسن کسایی و حسین تهرانی
اجرای خصوصی در افشاری
سال ۱۳۳۴ در منزل ابوالحسن صبا
هر که عشق اندر او کمند انداخت
به مراد وی اش بباید ساخت
هیچ مصلح به کوی عشق نرفت
که نه دنیا و آخرت درباخت
هر که عاشق نگشت مرد نشد
نقره صافی نگشت تا نگداخت
آفرین بر کلام شیرینت
کین چنین شور در جهان انداخت
...
شب تاریک و مهتابم نیامد
نشستم تا سحر خوابم نیامد
نشستم تا دم صبح قیامت
قیامت آمد و یارم نیامد
مست و خرابم کن
مست شرابم کن
....
ای ساقی هستی، ما را بس این مستی
پیمان نپایی تو، پیمانه بشکستی
کی تو آشنا گردی، گرد وفا گردی
در دام آن صیاد، من رفتهام از یاد
او رفته چون شیرین، من مانده چون فرهاد
آهِ دلِ پناهِ من، بیستون گواه من
-
رستخیزِ عشق – اجرای خصوصی جلیل شهناز، پرویز یاحقی و جهانگیر ملک
اجرای خصوصی – شور
-
ساز و آواز – آواز همایون از برگ سبز ۱۳۴ - محمودی خوانساری، مرتضی محجوبی و امیرناصر افتتاح
همایون و شوشتری
گرچه امروز زهم دور مکان من و توست
باز آمیخته باهم دل و جان من و توست
هر سحر مرغ چمن قصهی ما میخواند
هر زمان باد صبا نامهرسان من و توست
قصهی غصهی عشاق جهان گشت کهن
حالیا نوبت ما گشت زمان من و توست
داستانی که ز لیلی و ز مجنون گفتند
شعلهای بود ز رازی که میان من و توست
شعلهی شمع که پروانهی بیدل را سوخت
زآتشی بود که امروز به جان من و توست
-
عهد و پیمان - اجرای خصوصی ادیب خوانساری، مهدی خالدی و حسین همدانیان در بیات ترک
این همه بد عهد و پیمانی مکن
با سبکروحان گرانجانی مکن
این همه جور و جفا و سرکشی
حال مسکینان چو میدانی مکن
غمزه را گو خون مشتاقان مریز
ملک از آن تست ویرانی مکن
با ضعیفان هرچه در گنجد مگو
با اسیران هرچه بتوانی مکن
خرمن دلدادگانت را مسوز
قسمت ما را پریشانی مکن
با همه گر می کنی جور و جفا
با عبیدالله زاکانی مکن
-
عاشق کهن – اجرای خصوصی جلیل شهناز، پرویز یاحقی و جهانگیر ملک
- Laat meer zien