Afgespeeld
-
گلهای شجریان – گلهای تازه ۱۸۲، شب نیشابور - آواز ابوعطا
گلهای شجریان (۹۲)
خواننده: محمدرضا شجریان
آهنگساز: فرامرز پایور
گوینده: آذر پژوهش
شاعر: خیام
آمد سحری ندا ز میخانهی ما
کای رند خراباتی دیوانهی ما
برخیز که پُر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پُر کنند پیمانهی ما
وقت سحر است خیز و ای مایهی ناز
نرمکنرمک باده خور و چنگ نواز
کانان که بجایند نپایند بسی
و آنان که شدند کس نمیآید باز
برخیز و مخور غمِ جهانِ گذران
خوش باش و دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران
جامی است که عقلآفرین میزندش
صد بوسه ز مِهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
تا دست به اتفاق برهم نزنیم
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم
خیزیم و دمی زنیم پیش از دم صبح
کاین صبح بسی دمد که ما دم نزنیم
این قافلهی عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طَرَب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب میگذرد
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
یا از پس صدهزار سال از دل خاک
چون سبزه امیدِ بر دمیدن بودی
از من رمقی به سعی ساقی مانده است
از صحبتِ خلق بیوفایی مانده است
از بادهی دوشین قدحی بیش نماند
از عمر ندانم که چه باقی مانده است
اگر مایل به ادامه فعالیت ما هستید، خوشحال میشیم در کنار ما از خصوصی حمایت کنید.
https://hamibash.com/khosousi
نسخهی اندروید اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نمایید
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.khosousi.android
نسخهی ios اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نمایید
https://apps.apple.com/se/app/khosousi/id1607762437?l=en
برای دانلود این اجرا و اجراهای دیگر به سایت یا کانال تلگرام خصوصی مراجعه نمایید
https://khosousi.com
https://instagram.com/Khosousii
http://telegram.me/Khosousi
https://facebook.com/Khosousi
-
گلهای رادیو – شاخه گل ۲۷۷ – ویگن
دامن کشان ساقی میخواران از کنار یاران مست و گیسو افشان می گریزد
در جام می از شرنگ دوری وز غم مهجوری چون شرابی جوشان مِی بریزد
دارم قلبی لرزان به رهش دیده شد نگران
ساقی میخواران از کنار یاران مست و گیسو افشان میگریزد
دارم چشمی گریان به رهش
روز و شب بشمارم تا بیاید
آزرده دل از جفای یاری بی وفا دلداری ماه افسون کاری شب نخفتم
با یادش تا دامن از کف دادم شد جهان از یادم یاد عشقش را در دل نهفتم
از چشمانش ریزد به دلم شور عشق و امید دامن از کف دادم
شد جهان از یادم یاد عشقش را در دل نهفتم
دارم چشمی گریان به رهش
روز و شب بشمارم تا بیاید
پس از این زاری مکن
به مزارِ سینه ام
با تو رفتم
پنهان کردم
هوسِ یاری مکن
با غمِ دیرینه ام
بی تو باز امدم
در خاکسترِ غم
تو ای نا کام
بخواب ارام
از سر کوی او
ان همه ارزو
دل دیوانه
دل دیوانه
دل دیوانه
دل دیوانه
چه بگویم ای دل با من چه ها کردیتو مرا با عشقِ او اشنا کردی
پس از این زاری مکن
به مزارِ سینه ام
با تو رفتم
پنهان کردم
هوسِ یاری مکن
با غمِ دیرینه ام
بی تو باز امدم
در خاکسترِ غم
تو ای نا کام
بخواب ارام
از سر کوی او
ان همه ارزو
دل دیوانه
دل دیوانه
دل دیوانه
دل دیوانه
چه بگویم ای دل با من چه ها کردی تو مرا با عشقِ او اشنا کردی
پس از این زاری مکن
به مزارِ سینه ام
هوسِ یاری مکن
با غمِ دیرینه ام
تو ای نا کام
بخواب ارام
دل دیوانه
دل دیوانه