Afleveringen
-
گفتم بیام امشب دنبالت که بریم یه فری بخوریم بلکه کسالت منزل بشوری از تن. دیگه دیدم تو آقا جون نیستی که فقط بکوبی رو در دیوار رادیو. تو رو نگران سکته کردنت نیستم. تو رو نگران دل کندنتم. نه از من. از زندگی. از هر آشغالی که هنوز مونده…که خب مونده که هنوز اینجاییم. وگرنه که…
هنوز نمیخوای حرف بزنی؟ حرفی نیست. -
ما خب چیزه… یه آدم آهنی داریم تو انباری خونمون. این از خنزر پنزرا خودشو درست کرده. عشقشم یه مارمولکه. در واقع از خاطرات مون و چیز میزای گم شدمون ساخته شده، که این حرف میزنه ما ضبط میکنیم. والا ما تو زندگیمون با همم درست حرف نزدیم…چه برسه برا دیگرون حرف بزنیم.
-
Zijn er afleveringen die ontbreken?
-
دایی محمود شب یلدا غزلی از حافظ خواند.
-
اعتبارم بیاعتبار شده...
-
تکهپارههای هر چیز از جنس خود آن چیز است. تکهپارههای تکهپارههای هر چیز از جنس تکهپارههای خودِ آن چیز است و تکهپارههای تکهپارههای تکهپارههای هرچیز از جنسِ... چه میگویم؟
-
« ما همه آنجا بودیم. از مرده و زنده، پیر جوان. این خالیترین جای جهان بود که در آن هیچ چیز کم نبود.»
-
برو که سگ سیاه نخوردت!!!
-
با سلام به ستاره ی فراموش شده روی زمین. ابطالجوزا در حال مرگ است. برای دیدار آخر به آسمان بیایید.
-
ما که آخر نفهمیدیم چی شد! الان ماستمالی کردیم فقط. این اپیزود رو بشنوید شاید فهمیدید چطور شد که همچین هیچکارهایم!!!
-
تو این اپیزود سعی کردیم توضیح بدیم که چرا اسم رادیومون «درادیوکولا» هستش. پس گوش بدید تا دریابید این موج گمشده را.
-
تو که تمام مرا آفریدی، مرگم را هم بیافرین!
-
که برگو خالقم کو جان / که بر جان خالقم کو گو
-
به تو خواهم گفت...
-
«از تو در زدم ولی صابخونه نبود ، درو هیشکی روم باز نکرد. از بیرون کسی در نمیزنه ، چون اون که خونه بود ، بود . ولی صابخونه نبود.»
-
Covid19