Afleveringen

  • کنسرت یونسکو - اجرای جلیل شهناز و محمد قوی‌حلم در ماهور و بیات اصفهان 

    از آرشیو ژان دورینگ

    اجرای سال ۱۹۹۰ میلادی در فرانسه 

  • گل‌های شجریان – گل‌های تازه ۱۸۵ - مژده‌ی باد صبا در دستگاه ماهور 

    گل‌های شجریان (۹۳) 

    خواننده: محمدرضا شجریان 

    سنتور:‌ فرامرز پایور 

    ویولن:‌ رحمت‌الله بدیعی 

    تار:‌ هوشنگ ظریف 

    تنبک: محمد اسماعیلی  

    گوینده: فخری نیکزاد 

    غزل آواز: حافظ 

    شعر تصنیف:‌ حافظ  

    مژده ای دل که دگر باد صبا باز آمد

    هُدهُدِ خوش خبر از طرفِ سَبا باز آمد

    برکش ای مرغِ سحر نغمۀ داوودی باز

    که سلیمانِ گُل از باد هوا باز آمد

    لاله بوی مَی نوشین بشنید از دَمِ صبح

    داغ دل بود و به اُمّید دوا باز آمد

    لاله بوی مَی نوشین بشنید از دَمِ صبح

    داغ دل بود و به اُمّید دوا باز آمد

    گرچه حافظ درِ رنجش زد و پیمان بشکست

    لطفِ او بین که به صلح از در ما باز آمد

    *********

    روزِ هجران و شبِ فُرقتِ یار آخِر شد

    زدم این فال و گذشت اختر و کار آخِر شد

    آن همه ناز و تنعّم که خزان می‌فرمود

    عاقبت در قدمِ بادِ بهار آخر شد آخِر شد

    آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل

    همه در سایۀ گیسوی نگار آخِر شد

    شُکر ایزد که به اقبالِ کُله گوشۀ گُل

    نخوَتِ بادِ دَی و شوکتِ خار آخِر شد

    اگر مایل به ادامه فعالیت ما هستید، خوشحال میشیم در کنار ما از خصوصی حمایت کنید.

    https://hamibash.com/khosousi

    نسخه‌ی اندروید اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نمایید

    https://play.google.com/store/apps/details?id=com.khosousi.android

    نسخه‌ی ios اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نمایید

    https://apps.apple.com/se/app/khosousi/id1607762437?l=en

    برای دانلود این اجرا و اجراهای دیگر به سایت یا کانال تلگرام خصوصی مراجعه نمایید

    https://khosousi.com

    https://instagram.com/Khosousii

    http://telegram.me/Khosousi

    https://facebook.com/Khosousi

  • Zijn er afleveringen die ontbreken?

    Klik hier om de feed te vernieuwen.

  • گل‌های شجریان – گل‌های تازه ۱۸۲، شب نیشابور - آواز ابوعطا 

    گل‌های شجریان (۹۲) 

    خواننده: محمدرضا شجریان 

    آهنگساز:‌ فرامرز پایور   

    گوینده: آذر پژوهش 

    شاعر: خیام 

    آمد سحری ندا ز میخانه‌ی ما

    کای رند خراباتی دیوانه‌ی ما

    برخیز که پُر کنیم پیمانه ز می

    زان پیش که پُر کنند پیمانه‌ی ما

    وقت سحر است خیز و ای مایه‌ی ناز

    نرمک‌نرمک باده خور و چنگ نواز

    کانان که بجایند نپایند بسی

    و آنان که شدند کس نمی­آید باز

    برخیز و مخور غمِ جهانِ گذران

    خوش باش و دمی به شادمانی گذران

    در طبع جهان اگر وفایی بودی

    نوبت به تو خود نیامدی از دگران

    جامی است که عقل‌آفرین می‌زندش

    صد بوسه ز مِهر بر جبین می‌زندش

    این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف

    می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش

    تا دست به اتفاق برهم نزنیم

    پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم

    خیزیم و دمی زنیم پیش از دم صبح

    کاین صبح بسی دمد که ما دم نزنیم

    این قافله‌ی عمر عجب می‌گذرد

    دریاب دمی که با طَرَب می‌گذرد

    ساقی غم فردای حریفان چه خوری

    پیش آر پیاله را که شب می‌گذرد

    ای کاش که جای آرمیدن بودی

    یا این ره دور را رسیدن بودی

    یا از پس صدهزار سال از دل خاک

    چون سبزه امیدِ بر دمیدن بودی

    از من رمقی به سعی ساقی مانده است

    از صحبتِ خلق بی‌وفایی مانده است

    از باده‌ی دوشین قدحی بیش نماند

    از عمر ندانم که چه باقی مانده است

    اگر مایل به ادامه فعالیت ما هستید، خوشحال میشیم در کنار ما از خصوصی حمایت کنید.

    https://hamibash.com/khosousi

    نسخه‌ی اندروید اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نمایید

    https://play.google.com/store/apps/details?id=com.khosousi.android

    نسخه‌ی ios اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نمایید

    https://apps.apple.com/se/app/khosousi/id1607762437?l=en

    برای دانلود این اجرا و اجراهای دیگر به سایت یا کانال تلگرام خصوصی مراجعه نمایید

    https://khosousi.com

    https://instagram.com/Khosousii

    http://telegram.me/Khosousi

    https://facebook.com/Khosousi

  • گل‌های شجریان – گل‌های تازه ۱۸۰

    گل‌های شجریان (۹۱) 

    خواننده: محمدرضا شجریان 

    کمانچه:‌ علی‌اصغر بهاری  

    آهنگساز:‌ مصطفی کسروی 

    گوینده: آذر پژوهش 

    غزل آواز: عراقی 

    شعر تصنیف: عراقی 

    ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی

    چه کنم که هست این‌ها گل باغ آشنایی

    مژه‌ها و چشم یارم به نظر چنان نماید

    که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی

    سر برگ گل ندارم ز چه رو روم به گلشن

    که شنیده‌ام ز گل‌ها همه بوی بی‌وفایی

    به کدام مذهب است این به کدام ملّت است این

    که کُشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی

    به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند

    که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی

    به قمارخانه رفتم همه پاک‌باز دیدم

    چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی

    در دیر می‌زدم من که ندا ز در درآمد

    که درآ درآ عراقی که تو هم از آن مایی

    **************

    خوشا دردی که درمانش تو باشی

    خوشا راهی که پایانش تو باشی

    خوشا چشمی که رُخسار تو بیند

    خوشا مُلکی که سلطانش تو باشی

    خوشا آن دل که دلدارش تو گردی

    خوشا جانی که جانانش تو باشی

    چه خوش باشد دل امّیدواری

    که امّید دل و جانش تو باشی

    همه شادی و عشرت باشد ای دوست

    در آن خانه که مهمانش تو باشی

    خوشیّ و خرمیّ و کامرانی

    کسی دارد کسی دارد که خواهانش تو باشی

    عراقی طالب درد است دائم

    به بوی آنکه درمانش تو باشی تو باشی

    اگر مایل به ادامه فعالیت ما هستید، خوشحال میشیم در کنار ما از خصوصی حمایت کنید.

    https://hamibash.com/khosousi

    نسخه‌ی اندروید اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نمایید

    https://play.google.com/store/apps/details?id=com.khosousi.android

    نسخه‌ی ios اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نمایید

    https://apps.apple.com/se/app/khosousi/id1607762437?l=en

    برای دانلود این اجرا و اجراهای دیگر به سایت یا کانال تلگرام خصوصی مراجعه نمایید

    https://khosousi.com

    https://instagram.com/Khosousii

    http://telegram.me/Khosousi

    https://facebook.com/Khosousi

  • گل‌های شجریان – گل‌های تازه ۱۷۸ - آواز افشاری 

    گل‌های شجریان (۹۰) 

    خواننده: محمدرضا شجریان 

    تار:‌ محمدرضا لطفی 

    گوینده: آذر پژوهش 

    غزل آواز: حافظ 

    حَسبِ حالی نَنِوشتیم و شد اَیّامی چند

    محرَمی کو که فرستم به تو پیغامی چند

    ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید

    هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

    چون می از خُم به سبو رفت وگل افکند نقاب

    فرصت عیش نگه‌دار و بزن جامی چند

    قندِ آمیخته با گُل نه علاجِ دلِ ماست

    بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند

    زاهد زاهد از کوچه‌ی رندان به سلامت بگذر

    تا خرابت نکند صحبتِ بدنامی چند

    ای گدایان ِ خرابات خدا یار شماست

    چشم اِنعام مدارید ز اَنعامی چند

    پیر میخانه چه خوش گفت به دُردی‌کِشِ خویش

    که مگو حالِ دل سوخته با خامی چند

    حافظ از شوقِ رُخِ مهر فروغِ تو بسوخت

    کامگارا نظری کن سویِ ناکامی چند

    اگر مایل به ادامه فعالیت ما هستید، خوشحال میشیم در کنار ما از خصوصی حمایت کنید.

    https://hamibash.com/khosousi

    نسخه‌ی اندروید اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نمایید

    https://play.google.com/store/apps/details?id=com.khosousi.android

    نسخه‌ی ios اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نمایید

    https://apps.apple.com/se/app/khosousi/id1607762437?l=en

    برای دانلود این اجرا و اجراهای دیگر به سایت یا کانال تلگرام خصوصی مراجعه نمایید

    https://khosousi.com

    https://instagram.com/Khosousii

    http://telegram.me/Khosousi

    https://facebook.com/Khosousi

  • گل‌های تازه ۱۷۶ ، خاکستر – آواز دشتی   

    گل‌های شجریان (۸۹) 

    خواننده: محمدرضا شجریان 

    تار:‌ محمدرضا لطفی 

    تنظیم:‌ فرهاد فخرالدینی 

    آهنگساز: محمدرضا شجریان

    گوینده: آذر پژوهش 

    غزل آواز: حافظ 

    شعر تصنیف: صفای اصفهانی 

    دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من

    دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من

    عشق تو در دل نهان شد دل زار و تن ناتوان شد

    رفتی چو تیر و کمان شد از بار غم پیکر من

    می‌سوزم از اشتیاقت در آتشم از فراقت

    کانون من سینۀ ‏ من سودای من آذر من

    بار غم عشق او را گردون نیارد تحمّل

    چون می‌تواند کشیدن این پیکر لاغر من

    اوّل دلم را صفا داد آیینه‌ام را جلا داد

    آخر به باد فنا داد عشق تو خاکستر من

    *******

    سینه از آتش دل در غمِ جانانه بسوخت

    آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

    تنم از واسطۀ دوریِ دلبر بگداخت

    جانم از آتشِ هجرِ رُخ جانانه بسوخت

    خرقۀ ‏ زُهدِ مرا آبِ خرابات بِبُرد

    خانۀ عقلِ مرا آتشِ خُمخانه بسوخت

    سوزِ دل بین که ز بس آتش و اشکم دلِ شمع

    دوش بر من ز سرِ مهر چو پروانه بسوخت

    آشنایی نه غریب است که دلسوزِ من است

    چو من از خویش برفتم دلِ بیگانه بسوخت

    ماجرا کم کن و باز آ که مرا مَردُمِ چشم

    خرقه از سر به درآورد و به شُکرانه بسوخت

    *******

    دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من

    دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من

    عشق تو در دل نهان شد دل زار و تن ناتوان شد

    رفتی چو تیر و کمان شد از بار غم پیکر من

    می‌سوزم از اشتیاقت در آتشم از فراقت

    کانون من سینۀ ‏ من سودای من آذر من

    بار غم عشق او را گردون نیارد تحمّل

    چون می‌تواند کشیدن این پیکر لاغر من

    اوّل دلم را صفا داد آیینه‌ام را جلا داد

    آخر به باد فنا داد عشق تو خاکستر من

    اگر مایل به ادامه فعالیت ما هستید، خوشحال میشیم در کنار ما از خصوصی حمایت کنید.

    https://hamibash.com/khosousi

    نسخه‌ی اندروید اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نمایید

    https://play.google.com/store/apps/details?id=com.khosousi.android

    نسخه‌ی ios اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نمایید

    https://apps.apple.com/se/app/khosousi/id1607762437?l=en

    برای دانلود این اجرا و اجراهای دیگر به سایت یا کانال تلگرام خصوصی مراجعه نمایید

    https://khosousi.com

    https://instagram.com/Khosousii

    http://telegram.me/Khosousi

    https://facebook.com/Khosousi

  • اهل راز – زخمه‌هایی از عبدالحسین‌خان صبا در شور، بیات اصفهان و بیات زند

    عبدالحسین‌خان صبا برادر بزرگ‌تر ابوالحسن صبا و فرزند دکتر ابوالقاسم کمال السلطنه و از نواده‌های فتحعلی خان صبا، ملک الشعرای دربار قاجار بوده است. او در خانواده‌ای تولد یافت که اهل هنر و ادبیات و طبابت بودند.

    ما از عبدالحسین‌خان صبا عکسی پیدا نکردیم و فکر می‌کنیم تنها اجرای صوتی که از ایشان موجود است همین نوار ریلی است که در آرشیو جناب گلشن ابراهیمی پیدا کرده‌ایم. این پنج قطعه در آرشیو موزه موسیقی ایران هم موجود است.

    در قطعه‌ی سوم ابتدا اجرایی از نورعلی‌خان برومند در نوا می‌شنوید و سپس عبدالحسین‌خان در اصفهان می‌نوازند.

  • یار مهربان – جلیل شهناز، حبیب‌الله بدیعی و جهانگیر ملک 

    سپاس از بهنود عزیز بابت ارسال این اثر 

    نغماتی در بیات زند، دشتی، بیات اصفهان و شوشتری 

  • آواز مثنوی – ادیب خوانساری،‌ جلیل شهناز و حسن کسایی

    سه‌گاه و ماهور

    باز آمد آب جان در جوی ما

    باز آمد شاه ما در کوی ما

    می‌خرامد بخت و دامن می‌کشد

    نوبت توبه شکستن می‌زند

    پس طبیب آمد بدار و کردنش

    گفت چاره نیست هیچ از رگ‌زنش

    رگ زدن باید برای دفع خون

    رگ‌زنی آمد بدانجا ذو فنون

    ترسم ای فصاد گر فصدم کنی

    نیش را ناگاه بر لیلی زنی

    من کیم لیلی و لیلی کیست من

    ما یکی روحیم اندر دو بدن

  • «آواز نگارینا»

    به یاد استاد «محمد رضا شجریان»

    به مناسبت فرخنده زادروز استاد.

    خواننده:ساریه نوید

    موسیقی:نواک

    ناظرضبط:نوید دهقان

  • تصنیف قدیمی «برای تو»

    ای آنکه به دل شکستنت عادت و خوست

    بشکن دل من که آخر کار و نکوست

    چیزی که شکست قیمتش می شکند

    الا دل عاشق و خم طره دوست

    خواننده:ساریه نوید

    آهنگساز :نوید دهقان

  • آرزوی دیدار – اجرای خصوصی ابوالحسن صبا، علی تجویدی و علی مستوفیان در سه‌گاه

    سه‌گاه، اجرای خصوصی

    ویولن: ابوالحسن صبا

    تمبک و آواز : علی تجویدی

    آواز: علی مستوفیان

    یکم بهمن ۱۳۲۷

    منزل ابراهیم خاک‌نگار مقدم

    همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی

    من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی

  • ره عشق - اجرای خصوصی حسن کسایی و دکتر عفیفی 

    بیات اصفهان، ۱۳۶۵

    نی و آواز: حسن کسایی

    تمبک: دکتر عفیفی (انوشه)

    شعر: مولانا

    رشته‌ای در گردنم افکنده دوست

    می‌کشد هرجا که خاطرخواه اوست

    تو مکن تهدیدم از کشتن که من

    تشنه‌ی زارم به خون خویشتن

    عاشقان را هر زمانی مردنیست

    مردن عشاق خود یک نوع نیست

  • چشم سیه - اجرای خصوصی محمدرضا شجریان و حبیب‌الله بدیعی

    اجرای خصوصی در سه‌گاه و افشاری

    مونیخ، منزل دکتر خادمی

    مرا عاشقی شیدا

    فارغ از دنیا

    توکردی ، توکردی

    مرا عاقبت رسوا

    مست و بی‌پروا

    توکردی ، توکردی

    نداند کس ، جانا ، چه‌کردی

    چه‌ها کردی با ما ، چه‌کردی

    دو چشمم را دریا

    درافشان ، گوهرزا

    توکردی ، توکردی

    روان ازچشم ما

    گهرها ، دریاها

    توکردی ، توکردی

    نه یک دم از جورت فغان‌کردم

    نه دستی سوی آسمان‌کردم

    منم اکنون چو خاک راهی

    غباری درشام سیاهی

    اگر مهری رخشد ، توآن مهری

    اگر ماهی تابد ، توآن ماهی

    اگر هستی پاید ، تو هستی

    اگر بودی باید ، تو بودی

    بی‌لطف و صفا ، باشد به خدا ، بی‌تو هستی‌ها

    از دیدارت ، از رخسارت

    ای جان بینم ، سرمستی‌ها

    شمیم روح‌افزایی

    مشکی ، عودی

    منیر بزم و راهی

    چنگی ، رودی

    چنگی ، رودی

    *****

    گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

    بسوختیم در این آرزوی خام و نشد

    به لابه گفت شبی میر مجلس تو شوم

    شدم به رغبت خویشش کمین غلام و نشد

    پیام داد که خواهم نشست با رندان

    بشد به رندی و دردی کشیم نام و نشد

    رواست در بر اگر میتپد کبوتر دل

    که دید در ره خود پیچ و تاب دام و نشد

    بدان طمع که به مستی ببوسم آن لب لعل

    چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد

    به کوی عشق منه بیدلیل راه قدم

    که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

    دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور

    بسی شدم به گدایی بر کرام و نشد

    فغان که در طلب گنج نامه مقصود

    شدم خراب جهانی ز غم تمام و نشد

    هزار حیله برانگیخت حافظ از سر درد

    در آن هوس که شود آن نگار رام و نشد

    *****

    دل می‌رود ز دستم، صاحب دلان، خدا را!

    دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

    کشتی نشستگانیم، ای باد شُرطه، برخیز!

    باشد که بازبینیم دیدار آشنا را

    ده روزه مهر گردون، افسانه است و افسون

    نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

    ای صاحب کرامت! شکرانه سلامت

    روزی تفقدی کن، درویش بی‌نوا را

    آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است:

    «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»

    *****

    خم زلف تو دام کفر و دین است

    زکارستان او یک شمه این است

    جمالت مُعجز حسن است لیکن

    حدیث غمزه‌ا‌ت سحر مبین است

    ز چشم شوخ تو جان کِی توان برد

    که دایم با کمان اندر کمین است

    بر آن چشم سیه صد آفرین باد

    که در عاشق کشی سحرآفرین است

    تو پنداری که بدگو رفت و جان برد

    حسابش با کران الکاتبین است

  • کنسرت موسیقی پارسی – لطفی، علیزاده، عمومی و قوی‌حلم

    اجرای دوشب کنسرت موسیقی پارسی در شهر ژنویلیه فرانسه

    ۲۵ و ۲۶ مهرماه سال ۱۳۶۵

    شب اول | بخش اول: اجرای ۴ نوازی در دستگاه شور، حسین علیزاده و محمدرضا لطفی سه‌تار، حسین عمومی نی و محمد قوی‌حلم تنبک. بخش دوم: بداهه‌نوازی تار در دشتی و کردبیات توسط حسین علیزاده

    شب دوم | بخش اول: بداهه‌نوازی تار و تنبک در اصفهان توسط محمدرضا لطفی و محمد قوی‌حلم. بخش دوم: بداهه‌نوازی نی و تنبک در دستگاه همایون توسط حسین عمومی و محمد قوی‌حلم

    گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر

    بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر

    معرفت نیست در این قوم خدا را سببی

    تا برم گوهر خود را به خریدار دگر

    *****

    در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند

    به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

    نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار

    دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند

    *****

    ساقى بنوش آن جام مى یرلى یلى یرلى یلى

    مطرب بگو بآواز نى یرلى یلى یرلى یلى

    باد صبا برخاسته روى زمین آراسته

    بلبل چمن پیراسته یرلى یلى یرلى یلى

    نو نو عروسان چمن چون ورد و ریحان و سمن

    بنواخته در تن تنن یرلى یلى یرلى یلى

    آمد صبوح روضه وش در وقت دار و گیر و کش

    چون مطرب نغمات خوش یرلى یلى یرلى یلى

    گر طالب آیى پاک را طى کن بساط خاک را

    بر هم زن این افلاک را یرلى یلى یرلى یلى

    پیمانه در کش صبحدم فارغ شو از شادى و غم

    بر بام رندى زن علم یرلى یلى یرلى یلى

    *****

    دانی که چنگ و عود چه تقریر می‌کنند

    پنهان خورید باده که تعزیر می‌کنند

    گویند رمز عشق مگویید و مشنوید

    مشکل حکایتیست که تقریر می‌کنند

    تشویش وقت پیر مغان می‌دهند باز

    این سالکان نگر که چه با پیر می‌کنند

    *****

    عزیزُم کاسه ی چشمُم سرایِت

    میون هر دو چشمُم جای پایِت

    ازون ترسُم که تِه غافل نهی پا

    نشینه خار مژگونُم به پایِت

    *****

    ته دوری از برم دل در برم نیست

    هوای دیگری اندر سرم نیست

    بجان دلبرم کز هر دو عالم

    تمنای دگر جز دلبرم نیست

    *****

    بهار اومد به صحرا و در و دشت

    جوانی هم بهاری بود و بگذشت

    سر قبر جوانان لاله رویه

    دمی که گلرخان آیند به گلگشت

    *****

    مرا نه سر نه سامان آفریدند

    پریشانم پریشان آفریدند

    پریشان خاطران رفتند در خاک

    مرا از خاک ایشون افریدن

    *****

    دل هوس سبزه و صحرا ندارد

    میل به گلگشت و تماشا ندارد

    دل سر همراهی با ما ندارد

    خون شود این دل که شکیبا ندارد

    ای دل غافل، نقش تو باطل

    خون شوی ای دل، خون شوی ای دل

    دلی دیوانه داریم، ز خود بیگانه داریم

    ز کس پروا نداریم

    همتی ای خلق گر ایران پرستید

    از چه در این مرحله ایمن نشستید

    منتظر روزی ازین بدترستید؟

    صبر ازین بیش دگر جا ندارد

    *****

    فریاد از آن نرگس مستی که تو داری

    داد از دل بیگانه پرستی که تو داری

    ترسم که یکی زاهل وفا زنده نماند

    در کشتن این طایفه دستی که تو داری

    *****

    الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه

    که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم

    خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نه

    که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم

    به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل

    چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم

    *****

    باز بانگی از نیستان می‌رسد

    غم به داد غم پرستان می‌رسد

    بشنوید این شرح هجران بشنوید

    با نی نالنده هم دستان شوید

    بی شما این نای نالان بی نواست

    این نواها از نفس‌های شماست

    نی مدد می‌خواهد از ما ای نفس

    هان به فریاد دل تنگش برس

    سال‌ها ناگفته ماند این شرح درد

    دردمندی خوش نفس سر بر نکرد

    تا نفس داری دلا فریاد کن

    بستگان سینه را آزاد کن